چند نگاه به کتاب گمشده شهرزاد - وبلاگ عینک مرکوری

به گزارش وبلاگ عینک مرکوری، همواره داستان بزرگ ترین ها و پیروز ترین ها به یاد می ماند و سینه به سینه نقل می گردد. داستان کسانی که با اراده یا هوش خود باعث تغییر دنیا شده اند، پیروزیتی شگفت رقم زده اند و ناممکن را ممکن ساخته اند.

با این حال هیچ کس از کسانی که حمایت و دلگرمی ها و یاری هایشان قهرمانان را قهرمان می سازد، حرفی نمی زند. هیچ کس از رنج ها و دردهایی که بی سروصدا تحمل نموده، سخن نمی گوید.

شهرزاد هم از هم قهرمان های افسانه ای و بی رقیبی است که سال هاست داستان دلاوری اش ورد زبانمان شده، ولی شهرزاد که تنها و بی یاور شهزاد قصه گو نمی گردد... چه کسی هم پیمانش بوده؟ با مصیبت ها و کشتارهای شهریار جوان چه می نموده؟ چه نیرویی او را به این حماسه هزارشبه پیوند داده و پس از همه این فداکاری ها، سرانجامش چه شده؟

گمشده شهرزاد کتابی است مملو از بازی های عجیب سرنوشت و پایداری. پر از خطر و توطئه و خیانت. پر از کمبود و پذیرش و خاطرات دردآور... این کتاب برای تمام کسانی که دوست دارند بدانند چه طور کنیزی عوام زاده با عشق و استعداد، لایق لطف و دوستی ملکه داستان ها شده، کتابی خواهد بود درخشان و دوست داشتنی!

نگار مطیع

خبرنگار افتخاری نشریه دوچرخه از اهواز

یاور شهرزاد

قصه ها فقط برای سرگرمی و لذت بردن ساخته نشده اند. فقط برای گذراندن اوقات فراغت نیستند. برخی وقت ها قصه ها جان انسان ها را نجات می دهند و دنیایی را تغییر می دهند؛ مثل دوره شهرزاد قصه گو.

هزار و یک شب قصه گفتن خیلی سخت است. قصه ها هرقدر هم زیاد باشند، بالأخره تمام می شوند. شهرزاد هم به همین مشکل دچار شده و از دختر نوجوانی به اسم مرجان (که از قضا پایش لنگ است و به سختی راه می رود) یاری می خواهد، اما قصه سر دراز دارد و ماجرای قصه (هم قصه زندگی شهرزاد و هم قصه ای که مرجان برایش تعریف می نماید) به همین سادگی تمام نمی گردد...

حدیث گرجی

خبرنگار افتخاری نشریه دوچرخه از تهران

نویسنده: سوزان فلچر/ مترجم: حسین ابراهیمی/ ناشر: پیدایش